تنهام نذار...
|
در سرخ ترین ساعات خورشید بریده های مرا تماشا کن تماشا کن خانه ای را که رو به ویرانی است و میترسد از اینکه بی تو بمانم; من بی تو شرمسار ترین افسانه ی ناتمامم بی تو میپوسم از این بی سرانجامی، از ای کاش ها می سوزم و از فردا میترسم. نگو گفتنی ها شنیده شد و فرصت ماتمام. من هنوز و همیشه به تو دل خوشم و محتاج پس بمان و هیچ وقت نگو که رهسپاری... نظرات شما عزیزان:
با سلام
بی نظیر بود.بدون اغراق خیلی عالی بود من صادقی هستم مدیر گالری نقاشی نگارین خوشحال میشم به گالری کوچک من (که فقط یک سری از کارهام هستن) سری بزنید و دیدن بفرمایید. اگر تشریف بیارید و نظر ارزشمندتون رو برام بگذارید بسیار خوشحالم خواهید کرد... سپاس گزارم بابت مطالب ناب و عالی تان . توفیق رفیق راهتان باد عزیزم.... |
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |